در بین ایرانیان پیداکردن کسی که نام «هایده» را نشنیده باشد آنقدر سخت است که پیداکردن کسی که بداند نام او معصومه دده بالا بوده. دهههای 40 و 50 اوج فعالیتهای زنی در عرصة موسیقی ایران است که بسیاری او را در کنار مرضیه و دِلکَش بانوی آواز ایران میدانند. بهیقین اینکه در 21 فروردین 1321 در تهران متولد و در 30 دیماه 1368 در سانفرانسیسکوی امریکا و در 47 سالگی براثر سکته قلبی از دنیا رفت اهمیت چندانی ندارد یا اینکه پدرش محمد دده بالا و مادرش زینب بلغاری بوده برای کسی جذابیت ندارد و کسی نمیداند خواهر کوچکترش خدیجه همان مهستی است. بسیاری از ایرانیان آنقدر که آهنگهای او را در خاطر دارند کاری با ازدواج دوم و تعداد فرزندانش ندارند یا اگر هم بدانند، فراموش خواهند کرد. اوج فعالیت و خوانندگی هایده در ایران با اثری به نام «آزاده» با شعری از رهی معیری و موسیقی و تنظیم علی تجویدی آغاز شد و در طول قریب به 20 سال فعالیت، بیش از 200 قطعه تولید و عرضه داشت و بهعنوان یکی از گرانترین خوانندههای دورة خود به شمار میرفت. متفاوتترین اثر هایده «در مدح علی» بود که شعر معروف شهریار در مدح حضرت علی (ع) را بهصورت آواز خواند و نظرات مختلفی پیرامون این اثر ارائه شد.
مصاحبهها و گفتگوهای تصویری و مکتوبی از او موجود است که بیشتر به فعالیتهای هنری و زندگی شخصی او پرداخته؛ اما در خلال همین گفتگوها هایده به مواردی اشاره دارد که آنها را نیز باید در کنار شنیده نشده ها از هایده، قرارداد.
در مصاحبهای که ایرج نوذری با هایده دارد در پاسخ به سؤالی که اگر خواننده نمیشدی دوست داشتی چه شغلی داشته باشی؟ میگوید «دوست داشتم پرستار باشم و بتوانم به مردم کشورم کمک کنم». یا در مصاحبة مفصلی که با مجله زن روز به تاریخ 28/03/1356 دارد[1] در پاسخ به اینکه عشق را چکونه تعریف میکنید؟ میگوید: «من بین عشق و هوس و دوست داشتن تفاوت زیادی قائلم. عشق را حالتی در ردیف ایمان میدانم. من به شخصیت و اندیشههای حضرت علی عشق میورزم و همیشه در زندگی ام این عشق و این ایمان را حفظ کرده ام. از نظر من عشق خیلی والاتر و عمیقتر از دوست داشتن است. عشق به زندگی ما شکل و معنا و هدف میبخشد. عشق جاودانی و واحداست ...» یا درهمان مصاحبه عقیده اش را راجع به ازدواج «بهترین راه برای تشکیل خانواده و پرورش فرزندان» میداند. در بخش دیگری از این مصاحبه در بیان اختلافش با پرویز حجازی صاحب کابارة معروف «کابارا» بیان میکند که «او مرا به علی قسم داد که رویش را زمین نیندازم و در آن موقعیت دشوار دستش را بگیرم. من به علی خیلی معتقدم و وقتی او مرا به علی قسم داد نتوانستم خواهشش را رد کنم» و در بخش پایانی مصاحبه اش با مجله زن روز ارتباط و احترام به تقاضای مردم و خواستههای ایشان در بارة کمکهای مالی و برنامههایی به قصد خیریه اشاره میکند و بیان میکند که: «سعی میکنم تا جایی که میتوانم تقاضای مردم را برآورده کنم و در مورد کارهای خیریه به یاد ندارم تا به حال برنامه ای را قبول نکرده باشم...»
بههرحال فارغ از نوع فعالیت و برداشتهایی که هرکس از زاویة نگاه خود از شخصی چون «هایده» دارد حفظ و پایبندی به برخی از ارزشها توسط او قابلتأمل است. چهبسا افرادی در جامعة امروز ما با برداشتهای بهاصطلاح آزاد، به هیچ اصول و معیاری در هیچ زمینهای پایبندی ندارند و اعتقاد به بسیاری از ارزشها را برای خود کسر شأن میدانند. اما بهیقین ارزشها همیشه ارزشند.
نویسنده: هادی اولاد