زلزله طبس، عرصه دوپارگی اجتماعی در سال ۵۷
زلزله طبس، عرصه دوپارگی اجتماعی در سال ۵۷
زلزله طبس، عرصه دوپارگی اجتماعی در سال ۵۷

زلزله طبس، عرصه دوپارگی اجتماعی در سال ۵۷

یکی از وقایع مهم در آستانه پیروزی انقلاب، حادثه زلزله طبس در شهریورماه ۵۷ بود. زلزله ٧. ٨ ریشتری که قدرتمندترین زلزله ثبت شده در تاریخ ایران می‌باشد. در کنار هم قرار گرفتن این حادثه در کنار حوادثی چون ۱۷ شهریور و اعتصاب شرکت نفت، تقارن معناداری بود که در روند گسترش اعتراضات در ماه‌های پایانی سلطنت پهلوی تأثیرگذار بود. شاید بتوان اثر سیاسی زلزله طبس در تحولات را با اثر زلزله شناوه الجزایر در ۱۹۸۹ مقایسه کرد. در زلزله شناوه گروه‌های اسلامی نزدیک به جبهه نجات اسلامی در رقابت با دولت «شاذلی بن‌جدید» در روند کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان حاضر بودند و این درست پیش از آغاز جنگ داخلی در الجزایر بود. فضای خراسان که از پایان دهه ۱۳۴۰ و آغاز سیاست‌های نوسازی شاه باعث تعارض بین ائتلاف نیروهای چپ و مذهبی در برابر سیاست‌های نوسازی شاه شد. دو زلزله کاخک و طبس در سالهای ۱۳۴۷ و ۱۳۵۷ این خلل‌ها را بسیار نمایان ساخت.
زلزله طبس، عرصه دوپارگی اجتماعی در سال ۵۷
[price] [lowprice] [highprice]

یکی از وقایع مهم در آستانه پیروزی انقلاب، حادثه زلزله طبس در شهریورماه ۵۷ بود. زلزله ٧. ٨ ریشتری که قدرتمندترین زلزله ثبت شده در تاریخ ایران می‌باشد. در کنار هم قرار گرفتن این حادثه در کنار حوادثی چون ۱۷ شهریور و اعتصاب شرکت نفت، تقارن معناداری بود که در روند گسترش اعتراضات در ماه‌های پایانی سلطنت پهلوی تأثیرگذار بود. شاید بتوان اثر سیاسی زلزله طبس در تحولات  را با اثر زلزله شناوه الجزایر در ۱۹۸۹ مقایسه کرد. در زلزله شناوه گروه‌های اسلامی نزدیک به جبهه نجات اسلامی در رقابت با دولت «شاذلی بن‌جدید» در روند کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان حاضر بودند و این درست پیش از آغاز جنگ داخلی در الجزایر بود. فضای خراسان که از پایان دهه ۱۳۴۰ و آغاز سیاست‌های نوسازی شاه باعث تعارض بین ائتلاف نیروهای چپ و مذهبی در برابر سیاست‌های نوسازی شاه شد. دو زلزله کاخک و طبس در سالهای ۱۳۴۷ و ۱۳۵۷ این خلل‌ها را بسیار نمایان ساخت.

 بخش دیگر ماجرا مربوط به فاجعه انسانی طبس بود. رسول صدرعاملی روزنامه‌نگار اعزامی روزنامه اطلاعات به طبس که بعد از انقلاب به کسوت کارگردانی درآمد درباره زلزله طبس چنین می‌نویسد: «چه نعمتی بود بیل و کلنگ، و آب تمام ارزش حیاتی خود را به نمایش گذاشته بود. هیچ‌کس آرام و قرار نداشت. انسان‌ها در مجموع به دو قسمت نامساوی تقسیم شده بودند. عده‌ای که زیر خاک بودند و عده‌ای دیگر که مجنون‌وار به سویی می‌دویدند تا شاید بتوانند نشانی از پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر و خویشان خود در زیر آوار بیابند. (۱)»




صدرعاملی در بخش دیگر گزارش خود در وصف یکی از پس‌لرزه‌ها چنین می‌نویسد: «تازه هوا تاریک شده بود، من در گوشه‌ای از میدان بزرگ شهر ایستاده بودم و خیال رفتن به خانه را داشتم که زمین‌وزمان لرزید و همه چیز شروع به فروریختن کرد. خیال کردم که روز قیامت فرارسیده است. قصد فرار داشتم؛ ولی به کجا؟ هر جا که می‌رفتم دیوار و یا ساختمانی بر سرم خراب می‌شد فلذا زیر یک چارچرخ که مخصوص میوه‌فروشان بود پناه گرفتم (۱)»




از منظر کارکرد سیاسی فضای باز سیاسی در دوران شریف‌امامی باعث شد تا زمینه‌های انتقاد اجتماعی از عملکرد حکومت در این قضایا افزایش پیدا کند. «آنتونی پارسونز» سفیر وقت بریتانیا در تهران می‌نویسد که زلزله طبس تبدیل به رقابت حکومت و مخالفین برای کمک‌رسانی شده بود؛ ازاین‌رو شاه از حضور در بین زلزله‌زدگان دچار هراس شد و از همان فرودگاه طبس بر عملیات ستاد نجات نظارت داشت (۲). هر چند که فرح دیبا نیز در سفر جداگانه به این ناحیه بنیادی را برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان زیر نظر فریده دیبا تأسیس کرد (۳).

از سوی دیگر چریک‌های فدایی و دانشجویان کنفدراسیون نیز با برپایی ستادهای کمک‌رسانی درصدد رقابت با سامانه رسمی بودند که عموماً از طریق شیر و خورشید فعالیت می‌کرد. علی سلیمی از دانشجویان پلی‌تکنیک و از اعضای چریک‌های فدایی در زلزله طبس نقش‌آفرینی داشت. بعدها شبکه دانشجویی که چریک‌های فدایی طی زلزله طبس ایجاد کردند در آذر ۵۷ بنام سازمان «پیشگام» شناخته شد. سازمانی که شاخه دانشجویی چریک‌های فدایی بود و در ماه‌های پایانی حکومت شاه نقش مهمی داشت (۴).

ناگفته نماند که حجم فاصله دولت و ملت تا به آنجا بود که بخشی از افکار عمومی حتی زلزله طبس را به گردن امور موهومی چون دفن زباله‌هایی هسته‌ای کشورهای صنعتی در طبس می‌انداختند. نظریات توطئه که از همان زمان نیز به دلیل تسلط فرهنگ شفاهی در جامعه ایران به‌وفور شنیده می‌شد و حتی جعفر شریف‌امامی در سخنرانی خود در مجلس به این شایعه اشاره کرد (۵).

 درهرحال آنچه که در زلزله طبس رخ داد حاصل مجموعه‌ای از شکاف‌هایی بود که بین دولت و مخالفین ایجاد شد که از جمله مهم‌ترین آنها شکاف‌های ناشی از نوسازی در مشهد و استان خراسان بود که باعث شد نیروهای چپ و مذهبی در یک جبهه واحد در برابر دستگاه سلطنت عمل کنند. از سوی دیگر مصادف شدن فضای باز سیاسی از سوی جعفر شریف‌امامی و نیز حوادث ۱۷ شهریور تسلسل وقایع را تشدید کرد.


۱. رسول صدرعاملی، اینجا دیگر هیچ چشمه‌ای نمی‌جوشد، نشریه اطلاعات هفتگی، شماره ۱۹۱۲، ۷/۷/۱۳۵۷، ص۵۷ و ۶۳

۲. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۳، صص ۱۲۱-۱۲۲.

۳. روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۵۷

۴. مهدی فتاپور، سازمان علنی چریکهای فدایی، تارنمای عصرنو «WWW.Asre_nou.net»

۵. اسناد انقلاب اسلامی، ج۴، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۶۷۰-۶۷۱

 

نویسنده: سیدنیما موسوی 

مقالات منتشر شده

پادکست‌های منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نظر خود را بنویسید!
برای درج نظر خود درباره زلزله طبس، عرصه دوپارگی اجتماعی در سال ۵۷ فیلدهای زیر را پر کنید.
نام ایمیل (اختیاری) دیدگاه

دیدگاه کاربران

نظرات کاربران

محتوای مرتبط

Powered by TayaCMS