نویسنده: دکتر اقلیما انصاری
بالاخره دیروز فرصت کردم به قولی که به دختران هنرستان برای نوشتن نظرات افراد مختلف جامعه دربارهی زن عروسکی دادهبودم، عمل کنم. حالا باید بنشینم متن را ویرایش کنم و فایلش را به پست الکترونیک هنرستان ارسال کنم.
بارها و بارها این کلمه در سرم تکرار میشود: «زن عروسکی». چند دقیقهای هست که به عنوان یادداشت زل زدهام و فکرم برای خودش دور میزند. شکل و شمایل خانمهای بسیاری که هر روز میبینم و از کنارشان در خیابان، بازار، مترو و... عبور میکنم، و در میانشان زن عروسکی هم کم نیست، ذهنم را درگیر خود کرده است. در فکرم که چند درصد از این خانمها خبر دارند سرنوشت زنهای عروسکی در دورهی پهلوی چه شد! یا در دورهای که آزادی پوشش بود، بدون توجه به باورهای اعتقادی، نظر مردانی که شاید اصلاً گرایش مذهبی نداشتند، دربارهشان چهطور فکر میکردند؟ بعید میدانم جز چند عکس بهظاهر مجذوبکننده از بانوان آن دوران، چیزی از تاریخ فرهنگی – اجتماعی و سرگذشت صاحبان عکسها دیده یا شنیده باشند! مثلاً از بازیگرانی که فقط از جنبهی جنسی و جسمی از آنها استفاده میشد، یا بانوانی که در تبلیغ کالا، حکم ابزاری برای سودآوری بیشتر برای کارخانهدار و واردکنندهی کالایی خاص را داشتند، یعنی دقیقاً همان زن عروسکی؛ بانویی که با عنوان دهانپرکنِ آزادی و برابری با مردان، مشغولش کرده بودند تا متوجّه نباشد که اختیار و ارادهاش را سلب کردهاند.
وقت زیادی ندارم، و میخواهم امروز تا قبل از رفتن به خانه، این کار را تحویل دهم. پس بدون فوت وقت شروع میکنم به مرور نهایی یادداشتم.[1]
تبعات کشف حجاب
همهچیز از کشف حجاب با عنوان تجدّد، آزادی زنان و برابری حقوقشان با مردان شروع شد. ولی آنطور که تصوّر میشد، پیش نرفت. هدیۀ غرب به فرهنگ ایرانی، متانت و ارادهی برخی از بانوان را به یغما برد و خردشان را تسخیر کرد. طوری که دیگر حتّی اختیار خودشان را در نوع پوشش هم نداشتند. گاهی مینیژوپپوشش کردند و گاهی جینپوش و...؛ حتّی نگذاشتند خودش تصمیم بگیرد که چه بپوشد!
بازی با مد آنقدر پیش رفت تا رسید به جایی که برخی از خانمها به زن عروسکی معروف شدند، بانوانی که هیچ نشانی از فرهنگ اصیل ایرانی نداشتند و برای مقاصد خاصی به این روز افتاده بودند، ولی خودشان نمیدانستند.
زن عروسکی با آن سرعتی که به سمت سراشیبی میرفت، پس از مدّتی مخالفان زیادی در جامعهی آزاد آن روز یافت که رسماً در نشریات، این مخالفت را ابراز میکردند؛ و نکتهی جالب توجه اینجاست که اکثراً مخالفان هم مردان بودند که بسیاری از آنان شاید حتّی باورهای اعتقادی و مذهبی آنچنانی هم نداشتند. مخالفان زن عروسکی، معمولاً بر این باور بودند که چنین بانوانی، هرزه و بیبند و بار هستند که شعور و فرهنگ خود را فراموش کردهاند[2]، ولی به حساب خودشان متجدّدند و موندبالا شدهاند.[3]
به نظر بعضیها، چنین زنان و دخترانی فقط به درد ولنگاری میخوردند و در فضای علمی اثری از آنها نبود و به جایش برای مراسمهایی مثل رقص و دیدن بازیگران و دلقکهای کاباره و... وقت زیادی میگذاشتند. نه بلد بودند درست حرف بزنند و نه اهل کتاب و مطالعه بودند. زنی که از موسیقی و نقاشی هم چیزی سر در نمیآورد و آداب معاشرت بلد نبود. این زنان حتّی بلد نبودند برای همسران خود، زن خوبی باشند. زنی با ادعای بالا و مغزی کوچک و تهی. چنان که در نشریهی اطلاعات بانوان، دربارهی بانوان عروسکی در اصفهان به عینه چنین مطالبی آمده بود.[4]
تحتتأثیر حضور چنین بانوانی در اجتماع بود که برخی از آقایان معتقد بودند؛ خانمها، عروسکی هستند که فقط به دنبال تقلید مد و خودنماییاند.[5]
زن عروسکی زن طردشده
زن عروسکی با شرایط نامطلوبی که داشت، و مشکلاتی که در جامعه، بهخصوص در بنیان خانواده ایجاد کرده بود، کمکم مورد نفرت و نقد اقشار مختلف جامعه قرار گرفت. نه تنها خانمها و آقایان، بلکه پسران جوان نیز نظر مثبتی روی زن(دختر) عروسکی نداشتند. چنانکه یکی از آنها، به اعتراض دختران محصل بجنوردی بخاطر مزاحمت پسران، اینگونه پاسخ داده است: [6]
و یا جوانی تهرانی به حمایت از شخصی که به روشنگری دربارۀ زن عروسکی میپرداخته، چنین گفته است:[7]
از یک درجهدار ارتش پهلوی، دربارۀ زن عروسکی پرسیده بودند و او پاسخ داده بود: «زن باید یار و یاور مرد و نیز ملیح و همیشه آراسته باشد و به زندگی همسر و بچهها دلسوز، و من چنین زنی را ایدهآل میدانم و زنی را که زندگیاش در کار و گرفتاری و یا آرایش و پیرایش در حد یک عروسک خلاصه شده باشد، نمیپسندم.[8]»
نمونه نظرات یک آرایشگر، یک کتابفروش، یک دانشجو را میتوانید به عنوان نمایندگان اصناف مختلف جامعه در اسناد زیر ببینید.[9] جامعه دیگر نمیتوانست و نمیخواست زن عروسکی، یا زنی که با شعار آزادی و برابری حقوق بانوان با آقایان از نظر روحی، رفتاری و ظاهری بسیار تغییر کرده بود را بپذیرد.
زنهای بیآلایش انتخاب اول مردان
به نقل از شخصی به نام دکتر عظیمی، مردانی هم که به زن عروسکی توجّه میکردند، زمانی که میخواستند همسری انتخاب کنند، دختران ساده و بیآلایش را برمیگزیدند که به نقشهای زنانهی خود، آگاه و به ایفای آنها پایبند باشند و اگر هم فعالیتی اجتماعی دارند، در قالب نقشی سازنده برای اجتماع، مثلاً معلّمی باشد.[10]
دیگر بهطور رسمی عنوان میشد که اگر میخواهید اثبات کنید که شایستگی برابری با مردان را دارید و میتوانید نقشهای اجتماعی مهم را مانند مردان بر عهده گرفته، و ایفا کنید، باید برای کسب این موقعیت تلاش کنید و از قالب زن عروسکی خارج شوید. آنچه که در سند زیر آمده، جمعبندی از نظرات تعدادی از دانشجویان دختر و پسر است که در یک نظرخواهی جمعی شرکت کرده بودند.[11]
چه در سند بالا، و چه در برخی از گزارشها و مصاحبههای دیگر مطبوعاتی، میبینیم که انتقاد به زن عروسکی، فقط مختصِّ آقایان نبود، و گروهی از خودِ بانوان نیز بعد از دورهای تحقیرشدگی اجتماعی بابت سبک زندگی و رفتارسبکسرانه، آزاد و دور از خردِ زن عروسکی، زبان به اعتراض باز کرده بودند.[12]
مانند آنچه که فروغ تحصیلی برای بیان نظریات خود پیرامون دستیابی بانوان به زیبایی طبیعی و عادی، با استفاده از آنچه که در طبیعت است، بدون نیاز به تحمّل سرب و روغنهای سنگین لوازم آرایش، تیتر زده است: «زن عروسکی نباشید».
زنان عروسکی، آزادی و تساوی حقوق را در ظاهر آنچنانی و پوششی شبیه مردان دیده بودند، و دیگر جامعه داشت به آنان تذکّر علنی میداد مسیری که دارید میروید، به مقصد موردنظرتان ختم نمیشود و به مقصود نمیرسید.
تمام این نظرات و تلاش برای تغییر، حاصلِ اثرات منفی بود که وارد شدن جمعی از بانوان به قالب زن عروسکی، روی جامعه گذاشته بود. به عنوان مثال؛ بانوان پرستار اصفهانی، در مصاحبهی مطبوعاتی گفته بودند؛ استفاده از زن عروسکی برای ایفای نقش پرستار در سینما و تلویزیون، ذهنیت جامعه را به نقش پرستاران خراب کرده و تمایل بانوان را به این شغل کاهش میدهد.
به نظرم اطلاعات ارائهشده دربارهی زن عروسکی به حد کافی رسیده، و دیگر میتوانم با ارسال این فایل برای دختران هنرستانی، پروندهاش را ببندم. اگرچه معتقدم اگر بخواهم رویش کار کنم، هنوز جای کار دارد و حتّی میتواند سوژهای برای نوشتن یک کتاب تخصصی در حوزهی اجتماعی زنان باشد.