نویسنده: سیدنیما موسوی
آب، گوهری کمیاب در فلات ایران
اقلیم ایران در طول تاریخ بهعنوان یک جغرافیای خشک شناخته شده است. آب همواره گوهری کمیاب در فلات ایران بوده است و از همین رو ساکنان این فلات برای مقابله با خطر خشکسالی دست به ابداعات فراوانی زدهاند.
در برهههایی از تاریخ، ایران با خشکسالیهای سنگینی مواجه بوده. به نحوی که آب و اسطورههای ایرانی با یکدیگر همساز شدند. مرتضی فرهادی مردمشناس ایرانی اهتمام زیادی بر معرفی اسطورۀ آب در تاریخ ایران داشته است. اسطورهای که در کنار آن مفاهیم کلانی همچون تعاون، روستا و یکجانشینی پدید آمده و حتی ایجادگر یک الهیات نوین بوده است. واژگانی همچون بستنبند، گوره، آبمیان، همآب، آببخشی، زمین قرضی و ... مهمترین واژگان ایرانی هستند که پیرامون مسئله آب پدید آمده است.[1]
این اهمیت آب، از یکسو به دلیل خشکی فلات ایران و از سوی دیگر تبدیل ایران و عراق امروزی به نخستین مرکز یکجانشینی تاریخ بشر است. متوسط بارندگی در ایران 250 میلیمتر میباشد که این مقدار یکسوم متوسط جهانی است. از طرف دیگر بینظمی بارشها در ایران زیاد است بهطوریکه بیشتر بارشها در نیمه سرد سال و نه دوره رشد محصولات ریزش میکنند. اکثر مناطق خشک داخلی، بخش غالبی از بینظمی بالای بارشها را از نظر زمانی و مکانی دارند. در مجموع خشکسالی در ایران از مهمترین مخاطرات اقلیمی است که خسارات زیادی را هر ساله به بار میآورد.[2]
مرگبارترین کولاکِ تاریخ در ایران
از مهمترین ادوار خشکسالی در تاریخ ایران، دهۀ 1340 است که پس از سالِ سیل آسای 1335، به تدریج دورۀ شدیدی از خشکسالی بین سالهای 1335 تا 1350 در ایران رخ داد. پایانبخش این دورۀ خشکسالی برف بیسابقه در بهمنماه 1350 بود. رامسر، رشت، اصفهان، قزوین، تهران، همدان، مشهد، اهواز، بندرعباس و کرمان از مهمترین نقاط ایران بودند که در دهۀ 1340 شمسی دچار خشکسالی شدند.[3] حتی در شهر قزوین شایعه شده بود که بهدلیل فروش انگور کشاورزان قزوینی به میکده این شهر که در مالکیت یک فرد یهودی بود، خشکسالی به قزوین سرایت کرده است. ولی به هرحال برف سال 1350 تا حد زیادی مشکل خشکسالی در فلات ایران را رفع کرد. برف مرگباری که دو هفته در ایران باریدن گرفت و طبق نقل برخی منابع تا 4 هزار نفر طی این حادثه کشته شدند و 200 روستا زیر برف مدفون شده و به طور کامل از نقشه حذف شدند. این برف و کولاک به عنوان مرگبارترین کولاک تاریخ در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. [4]
کشتهشدن هفت نفر در سرمای تبریز
اگرچه بارش برف و مشکلات ناشی از آن، از اوایل بهمنماه وجود دارد و خبرهایی از آن را در روزنامهها میتوان یافت؛[5] ولی هرچه به اواخر بهمنماه نزدیکتر میشویم وضعیت بحرانیتر میشود و خطرات جدی جانی برای مردم ایجاد میشود. روزنامۀ اطلاعات در 20 بهمن 1350 در گزارشی مینویسد: «سرمای دیشب تبریز هفت نفر را خشک کرد. راههای تبریز هنوز بسته است. دو نفر که از یکی از قرای تبریز به تبریز میآمدند دچار کولاک شدید شدند و یکی به نام حسن فرزند حیدر کشته شد و دیگری نجات یافت. در راه سراب به بستان آباد یک اتوبوس و یک مینیبوس با مسافران خود که آقای خرمی رئیس سپاه دانش آذربایجان جزو آنهاست، گرفتار کولاک شدید و برف گردیده و از وضع آنان اطلاعی در دست نیست. 52 سرنشین دو مینیبوس نیز از صبح دیروز در راه شبستر به صوفیان وضع نامطلوبی دارند...»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «وزارت راه امروز اعلام داشت که یک برفروب سنگینِ آن، ضمن عملیات در کوهستان کوهرنگ اصفهان به علت اصابت با بهمن به قعر دره دویست متری سقوط کرد و حسین فلابادیون راهدار جوان شهید گردید. راهدار با برفروب خود برای نجات صدها مسافر ساعتها در ارتفاعات کوهرنگ فعالیت کرد و پس از بازنمودن راه دچار بهمن شد».[6]
مدفونشدن 40 خانوار زیر برف
روزنامۀ اطلاعات در همان تاریخ بیستم بهمنماه در گزارش دیگری، وقایع شهرهای پیرامونی تهران را بازگو میکند. در این روایت ضمن اینکه کمتر به کشتار گستردۀ مردم به دلیل سرما اشاره شده است، بیشتر سخن از محاصره مردم در برف و نیز افزایش قیمت ارزاق در شهرهایی مثل تبریز و رشت است: «40 خانوار زیر بهمن مدفون شدند. برف و سرما به معنای وسیع کلمه، ایران را از حرکت و فعالیت بازداشته است. در شمال شرق، غرب و مرکز ایران برف بیوقفه و شدید میبارد و سرما روزگار را بر مردم سیاه کرده است. ریزش بهمن و سرمازدگی عدهی زیادی را به دیار عدم فرستاده و زندگی گروهی دیگر را نیز به خطر انداخته است.»
سختترین زمستان یک قرن اخیر
در ادامه گزارش آمده است: «دیروز را به جرات میتوان یکی از سختترین روزهای زمستانهای یک قرن اخیر دانست و این گزارشی است از آنچه که برف و سرما دیروز بر سر مردم ایران آورد. در محلات حمزه آباد و درقینیِ پیرانشهر چهل خانوار زیر بهمن ماندهاند. خانههای واقع در این 2 محله در کنار جاده پیرانشهر و در دامنۀ کوهستان قرار دارد. چند بهمن عظیم، غروبِ دیروز بر روی حمزه آباد و درقینی سقوط کرد و چهل خانوار زیر خروارها برف و سنگ و یخ مدفون شدند. از این چهل خانوار تنها چند نفر موفق به فرار شدهاند و جریان را به اطلاع ساکنان پیرانشهر رساندند. تهران با پیرانشهر ارتباط تلفنی و کاربر ندارد و خبرنگار ما در تبریز پس از 8 ساعت تلاش، موفق شد این گزارش وحشتناک و تکاندهنده را از پیرانشهر دریافت و به تهران مخابره کند. ارتفاع برف در پیرانشهر به سه متر رسیده است و در این شهر آب و نفت و مواد خوراکی نایاب شده و مردم از روی بامها عبور و مرور میکنند. در منطقۀ پیرانشهر 20 هزار نفر از ساکنان 150 روستا در محاصرۀ برف قرار گرفتهاند.»
باریدن چهار متر برف در رشت
در قسمتی دیگر از این گزارش آمده است: «شهر رشت زیر قشر ضخیمی از برف مدفون شده است و با ریزش برف مداوم بر ارتفاع برف افزوده میشود. ارتفاع برف در رشت به بیش از چهار متر رسیده و بیش از یک هزار خانه ویران شده است. خبرنگار اطلاعات در گزارش تلفنی خود، رشت را به ویرانههای استالینگراد بعد از جنگ تشبیه کرده و گفت این شهر کوچکترین شباهتی به یک شهر آباد و پرجمعیت ندارد. امور بازرگانی مختل شده است و ساکنان خانههای ویران شده هم اکنون در مساجد و تکایا بسر میبرند و اگر کمکهای فوری به آنها نرسد با وضع اسفناکی مواجه خواهند شد. نفت در رشت حکم کیمیا را پیدا کرده و نفت موجود در مخازن تمام شده و کلیه عاملین فروش نفت دکاکین خود را بستهاند و از دست شرکت نفت ناحیه گیلان نیز کاری ساخته نیست... ذخیره آرد کارخانه آردسازی رشت نیز تمام شده و اگر گندم به موقع به رشت نرسد خطر کمبود نان، ساکنان این شهر برف زده را تهدید میکند...»[7]
پینوشتها
[1] - فرهادی، مرتضی، «فرهنگ یاری در آبیاری»، نشریه جهاد، ش 97، فروردین 1366، صص10-11
[2] - دوستان، رضا، «تحلیلی بر خشکسالیهای ایران در نیم قرن گذشته»، نشریه پژوهشهای اقلیمشناسی، ش 23، پاییز و زمستان 1394، سال ششم، ص3
[3] - همان، صص12-16
[4] - نک: مدخل ویکیپدیای انگلیسی در مورد «1972 Iran blizzard»؛ <https://en.wikipedia.org>
[5] - ر.ک: روزنامه اطلاعات، دوم و سوم و دهم بهمنماه 1350، صفحات اول.
[6] - روزنامه اطلاعات، 20/11/1350، ص4
[7] - همان، ص12