نویسنده: محمدمهدی حسینزاده
برای رشد و بارور شدن نهال نحیفی که ریشه ضعیفی دارد، رسیدگی اصولی شرط اصلی است. چنانچه باغبان آب زیادی به پای نهال بریزد ریشه آن میگندد و از آنطرف اگر آب را از آن دریغ کند ریشهاش خشک میگردد. افراط و تفریط هر دو مانع بارور شدن نهال و تبدیل آن به یک درخت پر ثمر است.
باورها و اعتقادات دینی نیز برای تبدیل شدن به ارزشهای اجتماعی میبایست از مسیر اعتدال عبور کنند و از بیراههها محفوظ نگه داشته شوند. بیشترین آسیبی که میتواند مسیر اجتماعی شدن یک باور را تهدید کند و آن را بر ضد خودش تبدیل نماید گرفتار شدن آن مساله در ورطه افراطگرایی یا تفریطگرایی است. مساله حجاب هم از این قاعده مستثنی نیست. با توجه به مسیری که مساله حجاب در ایران طی کرده، یک نکته به روشنی قابل مشاهده است و آن این که هر زمان که با این پدیده با افراط یا تفریط برخورد شده است نتیجه این اقدام بر ضد خود تبدیل گشته است.
در یک نگاه آسیبشناسانه میتوان رویکردهای معتقد به ترویج حجاب را به سه شاخه تقسیم نمود: گروه اول کسانی بودند که به برخوردهای تند فیزیکی با بدحجابها معتقد بودند و با تهدید و زور آنان قصد محجبه کردن همه زنان ایرانی را داشتند. از این گروه به افراطگرایان نام میبریم. گروه دوم افرادی بودند که فلسفه حجاب را پذیرفته بودند اما در مرحله تطبیق و اینکه چهچیزی مصداق حجاب یا بی حجابی است بر اساس سلیقه و ذوق شخصی عمل میکردند. در این نگاه هر پوششی که با قصد ترویج مسائل جنسی نباشد مجاز است ولو آن که شریعت آن را نپذیرد. از این گروه به تفریطگرایان یاد میکنیم. گروه سوم با پذیرش فرهنگی بودن مساله حجاب و ترویج گفتمانی فلسفه و چرایی آن در جهت اجتماعی شدن آن تلاش میکردند و برای ضمانت اجراییاش و برخورد با کسانی که بر ضد حجاب فعالیت میکنند به قانون نیز تکیه زده بودند این افراد تطبیق عنوان حجاب را عرفی نمیدانند و معتقد به حدود احکام و شریعت اسلام هستند. از این گروه به اعتدالگرایان یاد میکنیم و دلیلش این است که این گروه از برخورد تند امنیتی با مردم پرهیز دارند مگر گروههای سازمان یافته یا مروّجین بیحجابی و از طرفی برای حجاب معیار مشخص شرعی دارند لذا به مشکل عرفی شدن و سیال شدن پوشش دچار نمیشوند.
از شروع ترویج رسمی حجاب، هر سه گروه با سه روش متفاوت در اجتماعی شدن حجاب کوشیدند. در مجله اطلاعات بانوان سال پنجاه و هفت در تبیین رفتار افراطگرایان اینطور مینویسد:« مساله حجاب اسلامی و برخورد عقاید موافقان و مخالفان آن، مساله روز ماست. ما مراجعات و تلفنهای بسیاری داشتیم که طی آن افراد، از قشرهای مختلف در همین زمینه افراد مختلف نظرات خود را با ما در میان نهادند و گفتنی است که اکثر این مراجعان را خانمهایی تشکیل میدادند که مورد مزاحمت و حتی تهدید قرار گرفته بودند و میخواستند که اعتراض آنها در اقبال این تهدیدات خیابانی در صفحات مجله منعکس شود. به عنوان مثال در یک بیمارستان در شرق تهران چند خانم پرستار و نیز رئیس بیمارستان به ترتیب با مجله صحبت کردند و گفتند که روز پنجشنه گروهی در نزدیکی بیمارستان جلو پرستارها را گرفتهاند و تهدید کردهاند که روز آخرتان باشد که بدون حجاب به بیمارستان میآیید وگرنه...»[1]
این تندمنشان هم از طرف مردم و هم از طرف حکومت طرد شدند و به خاطر نداشتن رویکرد فرهنگی منکوب گشتند؛ اما مخالفان حجاب این تندمنشی را به اسم نظام اسلامی نوشتند در حالی که بزرگان نظام معتقد به روش سوم بودند.
نشانی گروه دوم را میتوانیم در صفحات دیگر همین مجله در همین تاریخ جستجو کنیم: « بدینگونه میبینیم که اسلام، زن را نه تنها در کیسه چادر سیاه و زیر پیچ ضخیم و درون آن چاقچورهای مضحک نمیپیچد بلکه برای او به عنوان یک انسان همانند مردم، آزادی و احترام قائل است. نکتهای که در اینجا باز هم ممکن است برای برخی از خوانندگان مبهم مانده باشد این است که ممکن است حد و حدود تحریک جنسی را در آرایش زن و پوشش او درست نشناسند و یا هرکس و یا هر گروه برای آن حد و نوع جداگانه قائل باشند. گروهی حتی خم زلفی از زیر روسری را هم محرک جنسی پندارند و گروهی دیگر گیسوان آراسته زیر دست آرایشگر را بی روسری محرک جنسی ندانند و یا بر سر بیرون بودن قوزک پای زن یا نهان بودنش اختلاف نظر و اخلاف سلیقه و «غریزه» داشته باشند. پاسخ به همه این ابهامها و پرسشها و شک و تردیدها یک نکته بیش نیست و آن این است که اسلام زن را محتشم و با وقار میخواهد همچنانکه بهترین زینت او را نجابت او میداند. هرگونه پوشاک و آرایش که به استقلال و حیثیت زن لطمه نزند و او را عروسک هوی و هوس نسازد و هرگونه پوشاک و آرایش که با مقام مادری و خواهری و همسری شایسته و بایستهی یک زن منافات نداشته باشد در اسلام مطلوب و مجاز است. پس آنچه باید در زنان مومن و مسلمان و آزاده (به معنای صحیح) و مستقل (به معنای انسانیاش) پرورده شود ذوق سلیم برای تشخیص زیبایی سالم است نه ذوق ناسالم برای زیباییهای بیمارگونه. و بدیهی است زن عاقل، زن دانا، به طور طبیعی از آن پرهیز میکند و تعلیمات اسلامی نیز در همه زمینهها جز بر عقل و خرد و فطرت سلیم مبتنی نیست.»[2]
در این نگاه آنچه ملاک پوشش صحیح است تنها سلیقه و ذوق شخصی است و میتوان به تعداد هر شخص و هر سلیقه پوشش صحیح تصور نمود چراکه همه ادعای داشتن ذوقی سلیم را دارند. این نگاه با ولنگاری و رهاسازی پوشش تفاوتی جز در عنوان و ادعای طرفداری از حجاب ندارد.
در این متن به دو رویکرد افراطی و تفریطی پرداختیم و روش و منش گروه سوم یعنی اعتدالگرایان را در یادداشتی مجزا تقدیم خواهیم کرد.
-------------------------------------------------------
پینوشتها
[1] اطلاعات بانوان 23/12/1357
[2] اطلاعات بانوان 23/12/1357