«لالهزاری»، صفتی برای تحقیر اثر هنری
محمدرضا امینی
امروزه از آثار ممتاز هنری با صفت «فاخر» و از آثار غیرممتاز با صفت «زرد» یاد میکنند. سابق بر این، یعنی از دهه چهل تا همین دهه شصت صفات دیگری به کار میرفت. پیش از انقلاب، به آثار ممتاز هنری میگفتند «آثار هنری» و به غیرممتازشان صفات چندی میدادند، ازجمله: آبگوشتی، کوچهبازاری، بازارچهای، جاهلی، روحوضی، بلبلی، گنج قارونی، بندتنبانی، خاکی، تجاری، و البته لالهزاری! متناسب با این دستهبندی، به این دست از هنرمندان، هنرمندان لالهزاری و کوچهبازاری و غیره گفته میشد. چنین صفاتی در حقیقت برای تحقیر آنان استفاده میشد. این دسته از خوانندگان و بازیگران راهی به رادیو و تلویزیون نداشتند و نهایتا در کابارهها و سالنهای نمایش خودی نشان میدادند، آنهم نه فقط در کابارههای پایین شهر و نه شمال شهر. وقتی «مریم روحپرور» کابارهای برای خودش در شمال شهر خرید، اطلاعات بانوان (۲ مهر ۱۳۵۶) با زبانی طعنآمیز نوشت: «علیا مخدره مریم روحپرور، یکی از خوانندگان خاکی تئاترهای لالهزار هم با خریداری یک کاباره به جمع کابارهداران پیوستند و بالفور طی بیانیهای اعلام کردند که خوانندگان خاکی با این اقدام مبتکرانه ایشان صاحب پایگاهی شدهاند، چراکه سالها بود خاک تئاترهای لالهزار را میخوردند و راهی به کابارههای شمال شهر نداشتند و حال میتوانند امیدوار باشند که درهای کاباره ایشان در شمال شهر به روی این گروه از خوانندگان باز است. البته ایشان نفرمودند که مشتریان کاباره از چه طبقه خواهند بود! به هر صورت این اقدام متهورانه را به ایشان و سایر همپالکیها تبریک میگوییم و موفقیت تمام خوانندگان خاکی را خواستاریم.
فضای آثار لالهزاری چنان بود که نهتنها عنوان «هنر» را بهسختی و کراهت درباره آنها به کار میبردند، بلکه هنرمندان آثار «هنری» از همکاری با آنان خودداری میکردند. اطلاعات بانوان در ۳۰ مهر ۱۳۵۶ در اظهار تعجب از همکاری این دو قسم هنرمند نوشت: «بعد از پازوکی که اعلام کرد با خوانندگان کوچه و بازار همکاری میکند و شعر و آهنگ در اختیار آنها میگذارد، واله، شاعره و سراینده شعر ترانه بنفشه که با صدای مهستی پخش شد، به مجله آمد و اعلام داشت که او هم احضر است برای خوانندگان تئاترهای لالهزار و خوانندگاه بهقول معروف خاکی ترانه بسراید و روی آهنگهای آنها کلام بگذارند.»
مجله تماشا هم در ۱۰ تیر ۱۳۵۷ در پاسخ به نامهای از قزوین که درخواست پخش ترانههای لالهزاری را داشت مینویسد: «سؤال کردهاید که چرا ترانههای بهاصطلاح کوچهبازاری از رادیو پخش نمیکنید و باز میپرسید که چرا شورای موسیقی به آن صورت که باید در کار کنترل شعر و آهنگ دقت لازم را به عمل نمیآورد؟» شورای موسیقی که در حقیقت مسئولیت ممیزی و سانسور را در رادیو و تلویزیون را داشت، پخش ترانههای لالهزاری را در شأن رادیو و تلویزیون نمیدانست و در اینباره بسیار سختگیری میکرد. از نوشته بالا نکته دیگری را نیز میتوان استنباط کرد: مردم در آستانه تردید میان آثار هنری و آثار لالهزاری پابهپا میکردند. گویا از سویی احساس میکردند که این آثار نمیتواند آثار اصیل و قابلترویج و تبلیغ باشند، از سوی دیگر، ذائقه هنریشان درحال دگرگونی و سطحی شدن بود.